قدرت طلبی یا عدالت پسندی
انجنیر عزیز احمد انجنیر عزیز احمد

قدرت طلبان در مبارزه قدرت همواره می کوشند تا امکانات نیرو های چپ دموکراتیک را استفاده ببرند که در صورت وسیله قرار گرفتن اعتبار شان را در جامعه از دست خواهد داد و پایه اجتماعی انها تضعیف می گردد بر این نیرو ها لازمست تا در عوض وسیله قرار گرفتن باید با مردم همصدا شوند. سوال میگردد.صدای امروز مردم چیست؟ اگر از موضعگیری نیرو های خودی و همسو بگذریم مردم بطور عام و انهایی که دیروز علیه چپ دموکراتیک قرارا داشتند به طور خاص صدا بر می اورند .

دیروز و دیروزی ها خوب بود امنیت بود، ارزانی و فراوانی بود . درس ، مکتب، مدرسه  و تحصیلات عالی بود .صحت بود . و مرد و زن یکسان برای ترقی ،عدالت ، سعادت مادی و معنوی انسان کار می نمود .روسای جمهور ،صدراعظم و وزیران خود را جز و جامعه می دانستند . نمونه شده از دیگران هم میخواستند تا صادقانه کار کنند تا جامعه پیشرفت کند و به موازات ان همه به حیث جز متشکله جامعه به سهم خود از پیشرفت و ترقی و رفاه می رسیم به همین لحاظ از ان ها شرکت شخصی ،قصر شخصی، بلند منزل شخصی، شهرک شخصی، سرمایه شخصی و ........باقی نمانده است .

فرق مبارزه برای قدرت و مبارزه برای عدالت در همین امر نهفته است .

قدرت طلبان به مردمی که انانرا به قدرت رساند پشت کرده ،ثروت مادی را که دیروزی ها در یک عمر بدست اورده نتوانستند یکشبه صاحب شدند . و امروز به طبقه مسلط اقتصادی و جزیی از اجزای قدرت در جامعه تبدیل شده اند شرکت های شان در داخل و خارج فعالیت دارد از پول های شان بانک های خارج مملو است سرماخورده گی خود و فامیل شان در خارج تداوی میشود . ایام رخصتی و فراغت شان را در اروپا ،امریکا ، و شیخ نشین های خوش و اب و هوای خلیج سپری می کنند . قدرت و حاکمیت سیاسی را در ساختار دولت ريیس جمهور و معاونین و کابینه تشکیل می دهد . اینان هیچکدام و همچنان احزاب مربوط شان از دست اوردهای خوب دولت اگر وجود داشته باشد یا که بد ان نمی تواند مجزا و مبرا مطالعه شود مخالفت شان به تنهایی ،یا به حیث یک حزب یا در کل به حیث جبهه علیه دولت تحت رهبری هر نامی که باشد به خاطر قدرت طلبی بیشتر است نه عدالت بهتر.

طوری که گفته امدیم نیروهای ترقی خواه ،عدالت پسند ، و طرفداران سعادت مادی و معنوی مردم در عوض همنوا شدن با این قدرت ها وسیهم شدن در مبارزه قدرت باید با مردم همصدا شوند .

مردم دولت را نا کار امد و دست اوردهای انرا ناکافی بلکه هیچ می شمارد و در مبارزه قدرت و سازش ها برین مبنا ،منافع مردم که روز  به روز بزیر خط فقر رانده می شوند فراموش می گردد.

نتیجه اینکه یکطرف جبهه قدرت طلبان و مبارزه بر سر قدرت و طرف دیگر جبهه جانب دار مردمان زحمتکش و مبارزه عدالت خواهی قرار دارد در بین ایندو باید یکی را انتخاب کرد هیچ مغز سالم به جز راه مردم را بر نمی گزینند . در لحظات کنونی که کار و وحدت بین احزاب نهضت فراگیر و متحد ملی با صداقت کامل جریان دارد عده ای طرح این مسایل را ضروری نمی دانند . و انرا صدمه رسان به پروسه وحدت می پندارند وعده ای دیگر بحث براین مسایل را دارای اهمیت اصولی دانسته به موقع و ضروری می شمارند تا راه ها و سیاست ها بدرستی تشخیص شود . به همین دلیل در طرز العمل پروسه وحدت نظر خواهی روی اسناد اساسی پیش بینی شده است . و دیدگاه ها و مبانی فکری قبلا در مطبوعات به نشر سپرده شده است عنقریب اسناد اساسی نیز در مطبوعات را ه خواهد یافت.

بحث را ادامه می دهیم تا جايیکه منافع مردم و تامین همکاری وحدت عمل و اتحاد سیاسی نیرو های ملی وطنپرست ترقی خواه ،عدالت پسند و تجدد گرا به خاطر ساختن یک جامعه دموکراتیک و مدنی ،پیشرفته و عادلانه مطرح است این مساله وضاحت دارد .کسانی که متفقا با فوج پاکستان برای ایجاد قدمه تصرف کابل به خاطر تحقق صوبه پنجم به جلال اباد حمله کردند . با اینکه در عوض دولت سازی در خرابی شهر کابل و به شهادت رساندن هزاران هموطن ما سهیم هستند یا کسانیکه در دست بریدن ها ،سنگسار کردن ها ، به دار اویختن ها و تخریب مجسمه های بامیان شریک هستند یا انانیکه منافع شخصی و گروهی را بر منافع ملی ترجیح داده ،ذخایر ملی ، را در بنادر و ارگان های دولتی غارت کردند یا  کسانی که اردوی باوقار ملی را از بین بردند .تخنیک ،وسایط ،سلاح و تجهیزات انرا در بازارهای پاکستان به حراج گذاشتند  .

اپارتمانهای مکروریان ،حویلی و دکاکین شخصی و زمین های زراعتی مسلمان و هندو را که در اثر جنگ های تنظیمی در داخل و خارج کشور مهاجرت نمودند نه تنها چورو چپاول کردند . بلکه قباله و اسناد جعلی ترتیب دادند که مالکین اصلی ان تا امروز سرگردان در ادارات هستند زیرا فساد و از فساد حمایت می کند . در جبهه چپ دموکراتیک شامل عناصر ملی وطنپرست ،ترقی خواه ،تجدد گرا و عدالت پسند جای ندارد .

مساله قابل بحث اینکه با بر قراری حاکمیت استبدادی امین پس از ثور 57 صف مبارزه برای عدالت با صف مبارزه برای قدرت از هم جدا شد .بدنه اصلی حزب که عدالت پسند بود در وضعیت بد قرار گرفت رهبران تحت نام سفارت تبعید شدند . سلطان علی کشتمند يکی از رهبران حزب و سایرین به زندان انداخته شده شکنجه شدند وهزاران عضو حزب که علیه استبداد قرار داشتند از وظایف سبکدوش و تحت پیگرد قرار گرفتند . زندانی ،شکنجه ، تیر باران و زنده زیر خاک شدند (روح همه شان شاد) در نتیجه پایه اجتماعی حزب تضعیف ،ارد و از وجود کادر های ملی و وطنپرست تصفیه گردیده ضعیف شد . بنابر همین وضعیت حزب نتوانست با حرکت های خود جوش ضد استبداد ارتباط بر قرار کند در عوض سازمان استخباراتی ای اس ای به تنظیم سازی غرض تحقق صوبه پنجم و سمت دادن حرکت های خود جوش درین استقامت با مشاوره های سی ای ای صرف پول و دالر های ارتجاع عرب ،ازاد سازی مجرمین محکوم به اعدام در گوشه جهان و سهیم دادن شان در فعالیت های تخریبی را سازمان داد که "دگروال یوسف" به مثابه مجری انرا افشا نموده است .کشیدن پای قدرت های شوروی در جال افغانستان چنانکه برژنسکی مشاور امنیتی ريیس جمهور انوقت ایالات متحده امریکا فاش نموده است هم با اساس پلان سی ای ای به منظور گرفتن انتقام ویتنام پهن شد . حفیظ الله امین به حیث مهره اصلی و مورد اعتماد با مطالبات مکرر قوت نظامی  از دولت وقت شوروی زمینه تحقق عملی انرا فراهم ساخت .قدرت طلبان ازین مساله تا هنوز در تبلیغات تفسیر ها و تحلیل ها علیه عدالت پسندی استفاده می برند .

طرح فوق خدا نخواسته کم گرفتن کدام حزب یا نا دیده گرفتن استقلال سیاسی ان نیست و نباید چنین تلقی هم شود . هدف و منظور صحت پروسه  وحدت است .اگر این مسایل مورد بررسی حزبی قرار گیرد نتایج سودمندی حاصل می شود .


February 1st, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات